این شعر وتقدیم می کنم به ساحت پاک حضرت زینب کبری
دوماهی برخاک
اگرزن بودن اوج مقام زن است زن زینب است زینب
اگراو مادرست بهترین مادرست زینب
ماه آسمان زنان زینب است زینب
فرزنددخت پیمبراست زینب
بهتراست بهترین مادرست زینب
مادر"عون"و"محمد"است زینب
مرکب از وصف او خالیست
مثل او کسی درکربلانیست
ایثاراوقدریک دریاست
اگرچه درکربلا تنهای تنهاست
مادرهرمجروح وغم خوارگشتگان است
تیمارمجروحان وام هرجوان است
آنگه که علی اکبرزاسب برزمین غلتید
زینب مادراز تن خویش جامه بردرید
آنگه که قاسم دلاور شد باخاک آشنا
سایه ی مهرزینب رادید باعین ها
نه فقط برای قاسم وعلی اصغر وعلی اکبر
بلکه برای هرجوان زینب است مادر
دوماهی می تپندبرخاک
نیست مادرکه کند خون ازچهره هاشان پاک
شگفتا زینب حاضر کجاست؟
چشمهای عون ومحمد چشم براست
زینب گوید آن دو جوان منند
آن دو عون ومحمدند
این دوهدیه ای اند ناقابل
چیزناقابل که ندارد حاصل
که درپی آن ضجه ومویه سردهم
ومادر این دو صنوبرشوم
من مادرهمه ام ومادراین دونیستم
بربالین همه ام وبربالین این دونیستم
این دوپیشکش برادر
ندارم غیراز او هیچکس را دیگر
به دنبال آن دوگریستن نیست شرط ادب
"خدایا این حرفهای زینب است زینب"؟
از اسمان اسبی فرود می آید
حسین است که به سوی آن دو می آید
ترنم پدرانه حسین را بکن گوش
که کرده آن دوماهی را درآغوش.
- ۰ نظر
- ۱۷ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۷