سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۲ ق.ظ
تنهایی
اندیشه خشک خشک شعرم بارانیی ست آسمان هم ابری ست
دیر هنگامیست مه تنهایی اندیشه رامحو کرده
تنهایی قصه ی یک زندانی ست زندان دل تنگ وخالی ست
درپیچ خطرناک این جاده کاش جان سالم به در برد
ساعت عشق نزدیک است روز از نیمه گذشته....
تنهایی با او؟ چه سوالیست! عاشق وتنهایی؟؟؟